نیایش عزيزمنیایش عزيزم، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

کتاب آفرینش نیایش

عاشورا و شير و نيايش و باب اسفنجي !

نيايش عزيزم ، از شنبه منتظر بود تا سه شنبه بشه و من از فرداش تعطيل باشم به مدت 3 رووووووووووز !!!!!! تا اينكه سه شنبه شد و دختر ما منتظر كه شير و اسب و شتر بياد توي خيابون و بره اونها رو ببينه . ولي هيچكدوم از برنامه ها رديف نشد تا نيايش دسته هاي عزاداري رو ببينه . تا اينكه ظهر عاشورا اتفاق جالب انگيزي افتاد . خيلي دير از خونه رفتيم بيرون و من هم غصه دار از اينكه از پارسال عاشورا نيايش منتظره تا شير رو دوباره ببينه . گفتم واي كه بدقول شدم پيش دخترم . بعد از نماز شهر عاشورا ، همينطوري بي هدف توي خيابونها دور مي زديم كه يهو ديديم اي دل غافل ، شير دسته هاي عزاداري از قافله عقب مونده و در حال دويدنه ! ما هم زديم كنار و ...
2 آذر 1392
1